زندگی با عشق هرگز تیره نیست.
دوست داشتن نظیر عبادت کردن همچنان که یک عمل است یک نیرو به شمار می آید شفا دهنده و خلاق است.
بخشش هر کس به اندازه ی عشق اوست.
دوست داشتن بدین معناست که خوشبختی خودمان را در خوشبختی دیگران بدانیم.
چه چیز برای دو روح عظیم تر از آن است که احساس کنند که برای غنی کردن یکدیگر بهم پیوسته اند.برای یکی شدن در خاطرات نا گفتنی خاموش.
ظریف و شکننده است .اما فوق العاده انعطاف پذیر.
به هیچ روی نمیتوان آن را فریفت.چرا که آن متکی به صداقت است
به عنوان اولین مطلب یکی از شعرامو توی سایت میزارم امیدوارم خوشتون بیاد.
*تاخداهست*
آسمون دل من دیگه تاریکه ونوری نداره
دل من طاقت دوریتو دیگه نداره
شمع عشق تو حالا روشنه توی دل من
اما نیستی که ببینی داره خاموش میشه و باز دیگه دودی نداره
اول آشناییمون پاییز بودو بارون بارید
آسمون گریه میکرد چون میخواست به ما بگه این قصه پایان خوبی نداره
توبه من گفتی:تو خورشید توی قلبم
شب شدو نورت توی قلبم دیگه جایی نداره
تو مث یه ترانه آمدی روی لبم
اما این ترانه خواننده ای دیگه نداره
وقتی که گل عشقمو از توی قلبت می چیدی
میدونستم کاشتن گل توی قلبها دیگه فایده نداره
حالا که تو رفتی و تنها شدم
میدونم که نامه هام ارزش گریه نداره
اما حالا فهمیدم یه نوری هست
خوردشیده.شبم بشه.غروبشم غم نداره
تا خدا هست توی قلبم دیگه جایی نداری
پایان آشناییمون اشکای غلتون نداره